اینجا اینکه در کجا زاده شده ای هر لحظه و همه جا همراهت است و مثل پتک به سرت کوبیده میشود. از باز کردن حساب بانکی تا الی آخر. کاری که آدم های دیگر در عرض چند دقیقه انجام میدهند و تمام میشود برای تو شبیه پاس کردن کنکور و گذشتن از هفت خوان رستم است. برای هر کار و هر چیز باید هزار بار بروی و بیایی. قول بدهی، قسم بخوری، یک میلیون امضا بدهی که با کسی و چیزی کاری نداری و ... بعد آنها بروند چک بکنند، ببیند آیا همه این امضاها و قول ها تایید میشود یا خیر.

از همه مهمتر همانهایی که در زادگاه با تو مشترکند خیلی علاقه ای به راهنمایی ندارند و ترجیح می دهند به همان نحوه ای که مورد عنایت قرار گرفته اند، تو هم به همان اندازه یا شاید حتی بیشتر مورد عنایت قرار بگیری و مسیر سخت را طی کنی.